نشانه های شکل گیری انقلاب در اندیشه انقلاب اسکاچ پل
نشانه های شکل گیری انقلاب در اندیشه انقلاب اسکاچ پل، سه عامل بحران سیاسی دولت، شورش از پایین و مشارکت نخبگان حاشیه ای می باشد. به نظر اسکاچ پل جمع این سه شرط خبر از آمدن انقلاب می دهد. انقلاب ربطی به تصمیم آگاهانه افراد یا گروه ها ندارد و این تلاقی تصادفی شروط مذکور است که انقلاب ها را به دنبال خود می آورد؛ انقلاب ها ساخته نمی شوند، انقلاب ها می آیند. وی با رد ارادی بودن وقوع انقلاب، تفسیر انقلاب اجتماعی را تنها مبتنی بر عوامل ساختاری و از پیش تعیین شده می داند و در وقوع انقلاب نقش انقلابیون در گسترش ایدئولوژی خود را انکار می کند. اسکاچ پل که در تحقیق خود بر استفاده از روش مقایسه ای تاریخی تاکید دارد، تلاش می کند وقایع و ساختار داخلی انقلاب ها را با در نظر گرفتن حکومت و دولت، ارزیابی و تحلیل می کند.
بحران سیاسی دولت، شورش از پایین و مشارکت نخبگان حاشیه ای؛ سه عامل شکل گیری انقلاب در اندیشه انقلاب اسکاچ پل
چکیده
اسکاچ پل در این مقاله به بررسی عوامل شکل گیری انقلاب پرداخته و سه عامل را در شکل گیری یک انقلاب موثر می داند. بحران سیاسی دولت بر اثر درگیری های بوجود آمده با زمین داران بزرگ و عدم کنترل کشاورزان و در نتیجه موجب تعارض و تضاد و بحران و درگیری می شود. دلیل دوم شورش از پایین است که عواملی نیز برای آن ذکر شده است. دلیل سوم نیز حضور نخبگان حاشیه ای است که پدیدار شدن انقلاب را اسکاچ پل به آن ها نسبت می دهد.
تعداد کلمات 1160/ تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
اسکاچ پل در این مقاله به بررسی عوامل شکل گیری انقلاب پرداخته و سه عامل را در شکل گیری یک انقلاب موثر می داند. بحران سیاسی دولت بر اثر درگیری های بوجود آمده با زمین داران بزرگ و عدم کنترل کشاورزان و در نتیجه موجب تعارض و تضاد و بحران و درگیری می شود. دلیل دوم شورش از پایین است که عواملی نیز برای آن ذکر شده است. دلیل سوم نیز حضور نخبگان حاشیه ای است که پدیدار شدن انقلاب را اسکاچ پل به آن ها نسبت می دهد.
تعداد کلمات 1160/ تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
مقدمه
بر اساس چنین ساختارهای داخلی مربوط به بحث دولت ملت ها و نگاه به دولت به عنوان یک ساختار و نقش نخبگان و بین المللی با توجه به ارتباطات فرا ملی و نقش پیشرفت در دولتها و شرایطی که در جامعه به وجود آمده است. آنچه به نظر اسکاچ پل خبر از شکل گیری انقلاب می دهد، سه اتفاق است که به وقوع پیوسته، امر انقلاب را تسهیل می نماید.
بحران سیاسی دولت
درگیری های به وجود آمده بین زمین داران بزرگ که ثروتمندان جامعه به شمار می آیند و دستگاه سلطنت، کار را به بحران سیاسی دولت می کشاند؛ چرا که قبل از وقوع انقلاب و بحران های موجود زمین داران بزرگ و دستگاه سلطنت از عوامل عمده کنترل فساد گروه های اجتماعی زیردست خود (کشاورزان) بودند. این درحالی است که در کنترل نیروی انسانی و کشاورزان و مازاد تولید بخش کشاورزی و در مجموع در اقتصاد کشاورزی، رقیب یکدیگر بودند. این امر به تعارض و تضاد منافع آنها می انجامد و منجر به بروز بحران ها و درگیری هایی می شود که دولت را دچار بحران سیاسی می نماید، و در نهایت به نابودی تشکیلات حکومتی خواهد انجامید.[1]
به عقیده اسکاچ پل، تمام کسانی که درباره انقلاب مطالبی به رشته تحریر درآورده اند، می دانند که انقلاب های اجتماعی با بحران های سیاسی آشکار آغاز می شوند. بر همگان روشن است که انقلاب های اجتماعی از طریق درگیری احزاب سیاسی و انجمن های بانفوذ شکل می گیرند. هیچ کس نمی تواند واقعیت جنبه های سیاسی انقلاب اجتماعی را انکار کند.[2]
به عقیده اسکاچ پل، تمام کسانی که درباره انقلاب مطالبی به رشته تحریر درآورده اند، می دانند که انقلاب های اجتماعی با بحران های سیاسی آشکار آغاز می شوند. بر همگان روشن است که انقلاب های اجتماعی از طریق درگیری احزاب سیاسی و انجمن های بانفوذ شکل می گیرند. هیچ کس نمی تواند واقعیت جنبه های سیاسی انقلاب اجتماعی را انکار کند.[2]
شورش از پایین
اسکاچ پل معتقد است: عوامل بنیادین در تبیین صحیح شورش های روستایی عبارتند از:
الف) الگوهای نهادی رابطه دهقانان با یکدیگر، با ابزارهایشان و با زمین در روستا؛
ب) الگوی نهادی رابطه دهقانان با مالکان؛
ج) توانایی یا ناتوانی دولت در فرونشاندن شورش ها.
در خصوص شورش ها و اعتصاب های شهری نیز اسکاچ پل معتقد است شورش هایی که در مناطق شهری صورت می گیرد، در انقلاب های اجتماعی نقش مهمی داشته اند، ولی در مقایسه با شورش های دهقانی از اهمیت کمتری برخوردار هستند و در مقابل، اگرچه به شورش های روستایی نسبت به عوامل دیگر کمتر توجه شده است، این شورش ها در کلیه انقلاب های اجتماعی که در گذشته رخ داده، نقش مهمی داشته اند.
الف) الگوهای نهادی رابطه دهقانان با یکدیگر، با ابزارهایشان و با زمین در روستا؛
ب) الگوی نهادی رابطه دهقانان با مالکان؛
ج) توانایی یا ناتوانی دولت در فرونشاندن شورش ها.
در خصوص شورش ها و اعتصاب های شهری نیز اسکاچ پل معتقد است شورش هایی که در مناطق شهری صورت می گیرد، در انقلاب های اجتماعی نقش مهمی داشته اند، ولی در مقایسه با شورش های دهقانی از اهمیت کمتری برخوردار هستند و در مقابل، اگرچه به شورش های روستایی نسبت به عوامل دیگر کمتر توجه شده است، این شورش ها در کلیه انقلاب های اجتماعی که در گذشته رخ داده، نقش مهمی داشته اند.
مشارکت نخبگان حاشیه ای
در بحث ساختار نخبگان، یان شد که در نظر اسکاچپل می توان دو گروه از نخبگان را از یکدیگر تفکیک نمود؛ یکی نخبگان درون حاکمیت و دیگری نخبگان حاشیه ای که انقلاب سازان آینده به شمار می آیند. هرچند نخبگان گروه اول به دلیل شرایط به وجود آمده در درون حاکمیت رضایت چندانی از وضع موجود ندارند، اما به نظر می رسد نخبگان حاشیه ای نقش اساسی تری در هدایت توده ها بر عهده خواهند داشت؛ از این رو، این نخبگان به سبب دیدگاه ملی خود می توانند جنبش های محلی دهقانی را در سطح ملی سازمان دهند و با سقوط رژیم حاکم، از جمله دولت سازان رژیم جدید باشند. اغلب در جوامع کشاورزی نخبگان به نظر اسکاچ پل جمع این سه شرط (بحران سیاسی دولت، شورش از پایین، مشارکت نخبگان حاشیه ای)، خبر از آمدن انقلاب می دهد. انقلاب ربطی به تصمیم آگاهانه افراد یا گروه ها ندارد و این تلاقی تصادفی شروط مذکور است که انقلاب ها را به دنبال خود می آورد؛ انقلاب ها ساخته نمی شوند، انقلاب ها می آیند.
به هر حال وی با رد ارادی بودن وقوع انقلاب، تفسیر انقلاب اجتماعی را تنها مبتنی بر عوامل ساختاری و از پیش تعیین شده می داند و در وقوع انقلاب نقش انقلابیون در گسترش ایدئولوژی خود را انکار می کند. حاشیه ای به اندازه کافی ناراضی بوده اند که در صدد بسیج و سازماندهی توده ها در انقلاب های اجتماعی برآمده، در دوران انقلاب به سازماندهی و یکپارچه کردن قدرت حکومتی پرداخته اند. از نظر اسکاچ پل به محض اینکه بحران های انقلابی که در اثر فشارهای بین المللی و شورش های روستایی ایجاد می شوند، رژیم پیشین را فلج می کنند، بدون تردید نخبگان حاشیه ای دست به تصرف قدرت و دستگاه های دولتی می زنند و سازمان جدیدی که قادر به ایجاد ثبات بیشتر اقتصادی باشد، بنا می کنند.[3]
به نظر اسکاچ پل جمع این سه شرط (بحران سیاسی دولت، شورش از پایین، مشارکت نخبگان حاشیه ای)، خبر از آمدن انقلاب می دهد. انقلاب ربطی به تصمیم آگاهانه افراد یا گروه ها ندارد و این تلاقی تصادفی شروط مذکور است که انقلاب ها را به دنبال خود می آورد؛ انقلاب ها ساخته نمی شوند، انقلاب ها می آیند.
به هر حال وی با رد ارادی بودن وقوع انقلاب، تفسیر انقلاب اجتماعی را تنها مبتنی بر عوامل ساختاری و از پیش تعیین شده می داند و در وقوع انقلاب نقش انقلابیون در گسترش ایدئولوژی خود را انکار می کند.
به هر حال وی با رد ارادی بودن وقوع انقلاب، تفسیر انقلاب اجتماعی را تنها مبتنی بر عوامل ساختاری و از پیش تعیین شده می داند و در وقوع انقلاب نقش انقلابیون در گسترش ایدئولوژی خود را انکار می کند. حاشیه ای به اندازه کافی ناراضی بوده اند که در صدد بسیج و سازماندهی توده ها در انقلاب های اجتماعی برآمده، در دوران انقلاب به سازماندهی و یکپارچه کردن قدرت حکومتی پرداخته اند. از نظر اسکاچ پل به محض اینکه بحران های انقلابی که در اثر فشارهای بین المللی و شورش های روستایی ایجاد می شوند، رژیم پیشین را فلج می کنند، بدون تردید نخبگان حاشیه ای دست به تصرف قدرت و دستگاه های دولتی می زنند و سازمان جدیدی که قادر به ایجاد ثبات بیشتر اقتصادی باشد، بنا می کنند.[3]
به نظر اسکاچ پل جمع این سه شرط (بحران سیاسی دولت، شورش از پایین، مشارکت نخبگان حاشیه ای)، خبر از آمدن انقلاب می دهد. انقلاب ربطی به تصمیم آگاهانه افراد یا گروه ها ندارد و این تلاقی تصادفی شروط مذکور است که انقلاب ها را به دنبال خود می آورد؛ انقلاب ها ساخته نمی شوند، انقلاب ها می آیند.
به هر حال وی با رد ارادی بودن وقوع انقلاب، تفسیر انقلاب اجتماعی را تنها مبتنی بر عوامل ساختاری و از پیش تعیین شده می داند و در وقوع انقلاب نقش انقلابیون در گسترش ایدئولوژی خود را انکار می کند.
بررسی سه انقلاب
اسکاچ پل که در تحقیق خود بر استفاده از روش مقایسه ای تاریخی تاکید دارد، تلاش می کند وقایع و ساختار داخلی انقلاب ها را با در نظر گرفتن حکومت و دولت، ارزیابی و تحلیل می کند. ایشان در بررسی تطبیقی خود سه کشور روسیه، فرانسه و چین را بررسی می کند و علت انتخاب این سه کشور را در این امر می داند که هر سه دارای جوامع کشاورزی، نسبتا ثروتمند و زیر سلطه حکومت های قدرتمند سلطنتی بوده، هیچ کدام زیر سلطه کشورهای استعمارگر نبودند. از سوی دیگر دارای تشکیلات دیوان سالار متمرکز بودن که یکباره خود را در صحنه بین المللی با رقابت شدید نظامی روبرو دیدند.
به دلیل وجود این بحران ها در هر سه کشور سه بحران اصلی و اساسی به وجود آمد:
1.عدم توانایی و قدرت دولت مرکزی برای اداره امور مملکت (بحران سیاسی دولت)؛
2.شورش و طغیان وسیع طبقات پایین جامعه، به ویژه روستاییان و کشاورزان(شورش از پایین)؛
3.اتحاد و یکپارچگی رهبران گروه های سیاسی مختلف در پدیدآوردن نظام های انقلاب (مشارکت نخبگان حاشیه ای.)
بحران های انقلابی هنگامی رشد کرد که نظام های حکومتی وقت، قادر به تطبیق با تحولات فزاینده بین المللی در خارج از مرزها و همچنین رقابت شدید با همسایگان قوی و توسعه یافته خود نبودند. از این جهت بود که گرفتاری های حاصل از فشارهای نظام طبقاتی داخل و تحولات اجتماعی بین المللی، همه و همه باعث شدند شیرازه نظام حقوقی و ارتش حامی آن از هم پاشیده شود و راه برای تحولات انقلاب که از طبقات پایین جامعه نشأت گرفت، هموار شود.
از این رو نتیجه انقلاب در هر سه کشور، روی کار آمدن نظام های متمرکز و مردمی و بالقوه مقتدر، برای حضور در صحنه رقابت های بین المللی بود، و خیلی زود موانع قدرتمند، متشکل از اشراف و فئودال ها از صحنه قدرت بیرون رانده شدند و زمینه های توسعه اقتصادی و اجتماعی، آن هم با استفاده از نیروهای عظیم مردمی فراهم شد.[4]
به دلیل وجود این بحران ها در هر سه کشور سه بحران اصلی و اساسی به وجود آمد:
1.عدم توانایی و قدرت دولت مرکزی برای اداره امور مملکت (بحران سیاسی دولت)؛
2.شورش و طغیان وسیع طبقات پایین جامعه، به ویژه روستاییان و کشاورزان(شورش از پایین)؛
3.اتحاد و یکپارچگی رهبران گروه های سیاسی مختلف در پدیدآوردن نظام های انقلاب (مشارکت نخبگان حاشیه ای.)
بحران های انقلابی هنگامی رشد کرد که نظام های حکومتی وقت، قادر به تطبیق با تحولات فزاینده بین المللی در خارج از مرزها و همچنین رقابت شدید با همسایگان قوی و توسعه یافته خود نبودند. از این جهت بود که گرفتاری های حاصل از فشارهای نظام طبقاتی داخل و تحولات اجتماعی بین المللی، همه و همه باعث شدند شیرازه نظام حقوقی و ارتش حامی آن از هم پاشیده شود و راه برای تحولات انقلاب که از طبقات پایین جامعه نشأت گرفت، هموار شود.
از این رو نتیجه انقلاب در هر سه کشور، روی کار آمدن نظام های متمرکز و مردمی و بالقوه مقتدر، برای حضور در صحنه رقابت های بین المللی بود، و خیلی زود موانع قدرتمند، متشکل از اشراف و فئودال ها از صحنه قدرت بیرون رانده شدند و زمینه های توسعه اقتصادی و اجتماعی، آن هم با استفاده از نیروهای عظیم مردمی فراهم شد.[4]
نمایش پی نوشت ها:
[1] تدا اسکاچ پل؛ دولت ها و انقلاب های اجتماعی؛ ص66-65.
[2] همان، ص43.
[3] تدا اسکاچ پل؛ «حکومت تحصیل دار و اسلام شیعی در انقلاب ایران»؛ ص165-164.
[4] تدا اسکاچ پل؛ دولت ها و انقلاب های اجتماعی؛ ص65-60.
منبع: خسروپناه، عبدالحسین، در جستجوی علوم انسانی اسلامی، تحلیل نظریه های علم دینی و آزمون الگوی حکمی - اجتهادی در تولید علوم انسانی اسلامی، قم، دفتر نشر معارف 1393 ش.
بیشتر بخوانیم:
پیشفرض توسعه و نوسازی در اندیشه انقلاب اسکاچ پل
تبیین انقلاب های اجتماعی از نظر اسکاچ پل
دلیل انقلاب و اهداف بروز انقلاب در یک جامعه در اندیشه اسکاچ پل
مقایسه مبانی دین شناختی و فلسفه اجتماعی و روش شناسی انقلاب ایران و نظریه انقلاب اسکاچ پل
مقایسه مبانی هستی شناسی و انسان شناسی انقلاب ایران با نظریه اسکاچ پل
نظریه اسکاچ پل و انقلاب اسلامی ایران
تحلیل اسکاچ پل از پدیده ی انقلاب
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}